مارکز و صد سال تنهایی
صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز توی کتابخونه خاک میخوره و هنوز نخوندمش..
جناب مارکز صد سال تنهایی خودم رو بنویسم؟!
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷ ساعت توسط محمد رضا
|
تنهایی ام پای خودم..
همین قدر که بدانی خسته ام کافیست!
قبل ترها گفته بودم:
این روزها مرا تاب نمی آورند
من این روزهای بی حوصله را..
همین قدر که بدانی خسته ام کافیست!
قبل ترها گفته بودم:
این روزها مرا تاب نمی آورند
من این روزهای بی حوصله را..
نوشتههای پیشین
- دی ۱۳۸۹
- مهر ۱۳۸۹
- شهریور ۱۳۸۹
- اسفند ۱۳۸۸
- دی ۱۳۸۸
- آبان ۱۳۸۸
- شهریور ۱۳۸۸
- تیر ۱۳۸۸
- اردیبهشت ۱۳۸۸
- فروردین ۱۳۸۸
- اسفند ۱۳۸۷
- دی ۱۳۸۷
- آذر ۱۳۸۷
- آبان ۱۳۸۷
- مهر ۱۳۸۷
- شهریور ۱۳۸۷
- مرداد ۱۳۸۷
- فروردین ۱۳۸۷
- بهمن ۱۳۸۶
- آذر ۱۳۸۶
- مهر ۱۳۸۶
- شهریور ۱۳۸۶
- مرداد ۱۳۸۶
- تیر ۱۳۸۶
- اردیبهشت ۱۳۸۶
- فروردین ۱۳۸۶
- اسفند ۱۳۸۵
- بهمن ۱۳۸۵
- دی ۱۳۸۵
آرشیو موضوعی
پیوندها
- پاییز یازده ( متفاوت با تمامی وبلاگها)
- متافیزیک و اسرار جهان
- شواليه سياه
- گیتاریست
- ضجه های خونین
- دنیای بی جواب
- فیزیک
- پرواز تا نهایت عشق
- تك ستاره شب
- رنگ زرد پائیز
- تمام حس های یک....
- حرفهای من و تو
- بهترین جهنم
- دختران اریایی
- من و غربت (سمیه)
- زندگی میگذرد ولی...(ماهان عزیز)
- روزهاي خاكستري
- ناگهان چقدر زود دیر میشود (نیلوفر)
- عشق زميني
- گـاه نوشـتههـاي «ح.شریفیفر»
- ستاره دنباله دار
- شاید یک خوناشام
- تنهایی من
- دوست دارم سرما بخورم
- کارگاه گرافیک
- شعر ، داستانک ، ترانه
- وب نوشت محرمانه يك دختر ...
- دست نوشته هایی درباره ی...
- اندیشه رها
- قربانی شماره 14
- کچل کفتر باز